به گزارش شهرآرانیوز، مرتضی قلی خان پسر علی قلی خان مخبرالدوله و از نوادگان رضا قلی خان هدایت بود. مخبرالدولهها نسل به نسل در خدمت اقتصاد و سیاست مملکت بودند. علی قلی خان خودش از رجال قاجار بود و پسرهایش نیز سال به سال جا پای پدر میگذاشتند. به طوری که همین مرتضی قلی وقتی هفده ساله بود با ناصرالدین شاه به عتبات رفت و در همان سال او را تا سفر به اروپا همراهی کرد.
درسش را در آلمان ادامه داد و وقتی به بیست وچهارسالگی رسید در قامت یک جوان فرنگ رفته با سواد به ایران برگشت. در آلمان، معدن شناسی خوانده بود و مدرسه صنعتی رفته بود به زبان آلمانی و فرانسوی و انگلیسی هم تسلط داشت. مجموع این محسنات بود که باعث شد وقتی به ایران برمی گردد از سوی ناصرالدین شاه لقب «صنیع الدوله» را دریافت کند.
زمینه تحصیلات او در حوزه صنعت، خیلی زود پایش را به مجموعههای اقتصادی باز کرد، اما از روزی که وارد اقتصاد شد تا روزی که فهمید سیاست درست، بنای یک اقتصاد موفق است، شانزده سال طول کشید! در این مدت از فعالیت در پروژه استخراج سرب شمیران گرفته تا کار در تلگرافخانه و وزارت معدن و تأسیس کارخانجات نخریسی و واردات کشتی را تجربه کرد، اما یا در زمینه رقابت با اقتصاد خارجی شکست میخورد یا منابع مالی اش به درستی تأمین نمیشد.
پس در سال ۱۲۷۵ به وزارتخانه پست رفت و شش سال بعد ریاست اداره پست و گمرک را بر عهده گرفت. زمزمههای تدوین نخستین نظام نامه انتخاباتی از سوی مظفرالدین شاه به گوش میرسید. بارها نسخه نویسی کرد و هربار به دلیلی مردود میشد تا اینکه مرتضی قلی خان صنیع الدوله به همراه دو تن دیگر از رجال قاجار، نظام نامهای تدوین کردند که به تصویب شاه رسید و در همان سال با افتتاح اولین دوره مجلس شورای ملی، ریاست آن به صنیع الدوله واگذار شد.
ریاست او بر مجلس شورای ملی، هنگامی به جنجال کشیده شد که با لایحه قرضه دولت ایران از دولت روسیه و انگلیس مخالفت کرد و به چهرهای ضد روس تبدیل شد. دیگر هم رأی او، اتابک را در همان زمان کشتند و یک هفته بعد با تهدیدات آشکار و پنهان، صنیع الدوله را مجبور به استعفا از ریاست مجلس کردند جوری که تا مدتها در مجلس ظاهر نمیشد. دو سال بعد که کمی آب از آسیاب افتاده بود، در مقام نماینده مردم تهران به مجلس شورای ملی برگشت.
نمایندگی مجلس، کرسی بی حاشیه و امنی برای صنیع الدوله بود تا فارغ از جنجالهای احتمالی، با تکیه بر تجربیات و دانش خود، به ارائه پیشنهادهای سازنده اجتماعی و اقتصادی مشغول باشد. مثلا رساله او با عنوان «نجات اقتصاد ایران»، از جمله تدابیر صنیع الدوله بود که به وزارت امور مالیه تقدیم شد، اما سرانجام، در ۱۵ بهمن سال ۱۲۸۹ در حالی که به مجلس شورای ملی میرفت تا اولین بودجه پیشنهادی اش را ارائه دهد، در چهارراهی هم نام پدرش (چهارراه مخبرالدوله)، ترور شد.
تروری که منجر به کشته شدن یکی از مهرههای مدبر سیاسی اقتصادی مملکت شد. عاملان قتل، دو کارگر گرجی تبارِ تبعه روس بودند که به دنبال قانون کاپیتولاسیون، در عوض مجازات در ایران، تحویل مقامات سفارت روس شدند، اما آنچه در انگیزه ترور او آشکار بود، مخالفت با سیاستهای روسیه علیه ایران بود که با منافع آنها سازگاری نداشت. فعالیتهای رو به پیشرفت و دغدغههای سازنده صنیع الدوله برای ساخت ایرانی آزاد و مستقل، خار چشم اجانب شده بود.
او شاید امیرکبیر ایران نبود، اما دانش آموخته دارالفنونی بود که امیر، اندیشههای وطن دوستانه اش را به نوجوانان آموخت. صنیع الدوله ایرانِ قاجار به خوبی دریافته بود اقتصاد موفق در گرو اندیشههای سیاسی خردمندانه است و آنچه ملت را از بیگانگان بی نیاز میکند، تکیه بر سرمایههای ملی و رشد صنعت داخلی است.
صنیع الدوله در مقدمه نخستین بودجه ایران نوشته بود: «پوشیده نیست که مالیه مملکت به منزله خون است در بدن. همچنان که فساد خون اسباب بروز مرض میشود، اغتشاش امر مالیه هم باعث اختلال امور ملک است.
متأسفانه دولت ایران، سال هاست گرفتار این اختلال و مرض مالی است...» بودجهای که برای نخستین بار بر اساس اصول فنی تنظیم شده بود و تنها به درآمد منابع طبیعی محدود نمیشد و برای اولین بار، درآمدها و هزینههای دولت را در سندی واحد با ردیفهای جداگانه قید میکرد.
طرح راه اندازی راه آهن سراسری در همین سند پیشنهاد شد و دخل و خرج عمومی را برای شاه محدود و در دسترس مردم قرار داد. این بودجه ۵۰۰ هزار تومان کسری داشت، اما تا سال ۱۳۲۰ خورشیدی که درآمدهای نفتی به بودجه تزریق شد، اساس بودجه نویسی مجلس شورای ملی قرار گرفت.